اِلوود نام پسری سیاهپوست است که با مادربزرگ منضبط و مهربان خود
یعنی هریِت، در شهر تالاهاسی زندگی میکند. هریت همیشه دلش میخواست که زندگی آرامی را برای نوه ی عزیزش فراهم کند و او را از هرگونه شر و بدی دور نگاه دارد، او را به کالج بفرستد و به تماشای شکوفایی و رشد او به عنوان یک انسان شرافتمند بنشیند.
اِلوود بچهای اهل مطالعه و تفکر بود و وقتی که به سنین نوجوانی رسید، در
کریسمس سال ۱۹۶۲، بهترین و شاید منحوس ترین هدیه ی تمام عمرش را ازهریِت گرفت؛ یک صفحه گرامافون که با صحبتهای مارتین لوتر کینگ در زایون هیل پر شده بود، صبحت هایی که بذر افکار جدیدی را در سر اِلوود کاشته بود . در همان سالها بود که با رضایت هریِتِ سختگیر، اِلوود مشغول کار در مغاز هی دخانیاتفروشی مارکونی شد.
یک روز که او مشغول کار بود، یکی از معلمهای موردعلاقه ی دبیرستانش وارد مغازه شد. آقای هیل برای صحبت در مورد یک فرصت تحصیلی به آنجا
آمده بود، فرصتی که به بچه های سیاهپوست اجازه میداد تا به صورت رایگان در کلاسهای کالج فنی ملوین گریگز به سلیقهی خود ثبتنام کنند. آن
فرصت مثل یک رویا بود، اما رویایی که به کابوس منتهی شد!
رویایی که پای اِلوود را به کانون اصلاح و تربیت نیکِل باز کرد…
۲۵۰,۰۰۰ تومان
ناموجود